A
Abstract Meaning: معنی انتزاعی (معنایی که به مفاهیم غیرمحسوس یا روابط می‌پردازد، مانند “عدالت” یا “زمان”.)
Activation: فعال‌سازی (فرایند ذهنی که طی آن یک مفهوم یا دانش در ذهن فعال می‌شود و در دسترس قرار می‌گیرد.)
Associative Network: شبکه تداعی (مدلی از سازماندهی دانش در ذهن که در آن مفاهیم از طریق روابط تداعی‌ای به یکدیگر متصل هستند.)
Attention: توجه (فرایند شناختی متمرکز شدن بر جنبه‌های خاصی از یک محرک یا صحنه.)
B
Blending: آمیختگی مفهومی (فرایندی شناختی که در آن دو فضای ورودی ذهنی (mental spaces) ترکیب شده و یک فضای آمیخته جدید با ویژگی‌های هر دو ورودی و ویژگی‌های نوظهور ایجاد می‌شود.)
Body Schema: طرح‌واره بدن (بازنمایی ذهنی از بدن و موقعیت آن در فضا که بر درک ما از جهت‌گیری و حرکت تأثیر می‌گذارد.)
C
Categorization: مقوله‌بندی، دسته‌بندی (فرایند شناختی که در آن افراد اشیاء، رویدادها یا مفاهیم را بر اساس شباهت‌هایشان به گروه‌های مشخصی تقسیم می‌کنند.)
Cognitive Grammar: دستور شناختی (نظریه جامع زبان‌شناسی شناختی که توسط رونالد لانگاکر ارائه شد و بر این باور است که تمام ساختارهای زبانی، از جمله واژگان، صرف و نحو، دارای معنی هستند و از واحدهای نمادین جفت شده از صورت و معنی تشکیل شده‌اند.)
Cognitive Model: مدل شناختی (یک ساختار ذهنی سازمان‌یافته از دانش و تجربه که برای درک و تفسیر جهان به کار می‌رود.)
Conceptual Blending: آمیختگی مفهومی (نگاه کنید به Blending.)
Conceptual Metaphor: استعاره مفهومی (نگاه کنید به Metaphor.)
Conceptual Metonymy: کنایه مفهومی (نگاه کنید به Metonymy.)
Conceptualization: مفهوم‌سازی (فرایند ذهنی تشکیل یا درک یک مفهوم.)
Construal: تفسیر، برداشت (روش‌های مختلفی که گویشور می‌تواند یک صحنه یا رویداد را برای ارتباط با شنونده بازنمایی کند، از جمله چشم‌انداز، برجسته‌سازی و سطح جزئیات.)
Construction: ساختار (در دستور ساختار، یک جفت‌شدگی از صورت و معنی که می‌تواند از یک واژه ساده تا یک الگوی نحوی پیچیده باشد.)
Construction Grammar: دستور ساختار (مکتبی در زبان‌شناسی شناختی که زبان را به عنوان شبکه‌ای از “ساختارها” (الگوهای جفت شده از صورت و معنی) تحلیل می‌کند.)
Container Schema: طرح‌واره ظرف (یک طرح‌واره تصویری که مفهوم محصور بودن، داخل بودن و مرز را نشان می‌دهد.)
Context: بافت، زمینه (مجموعه شرایطی که یک کلمه، عبارت یا جمله در آن به کار می‌رود و بر معنی و تفسیر آن تأثیر می‌گذارد.)
D
Domain: حوزه (بخشی از دانش یا تجربه که در پس یک مفهوم قرار دارد و به درک آن کمک می‌کند.)
E
Embodiment: تجسم، تجسد (این ایده که شناخت و معنی از طریق تجربیات بدن ما در جهان شکل می‌گیرند.)
Entrenchment: تثبیت، ریشه‌دار شدن (فرایند تکرار یک ساختار زبانی یا مفهوم که منجر به تثبیت و سهولت بازیابی آن در ذهن می‌شود.)
Experientialism: تجربه‌گرایی (دیدگاهی فلسفی که دانش را از تجربه نشأت گرفته می‌داند و در زبان‌شناسی شناختی به اهمیت تجربه بدنمند در شکل‌گیری معنی اشاره دارد.)
F
Figure/Ground Organization: سازماندهی شکل/زمینه (یک اصل ادراکی که در آن یک شیء یا مفهوم (شکل) در برابر یک پس‌زمینه (زمینه) برجسته می‌شود. این اصل در ساختار زبانی نیز منعکس می‌شود.)
Folk Model: مدل عامیانه (مدلی از دانش که بر اساس درک شهودی و تجربیات روزمره افراد شکل می‌گیرد، برخلاف مدل‌های علمی.)
Frame: چهارچوب، قاب (یک ساختار داده‌ای شناختی که برای بازنمایی دانش قالبی در حافظه استفاده می‌شود و شامل اطلاعات مرتبط با یک مفهوم یا رویداد است.)
G
Gestalt: گشتالت (مفهومی از روان‌شناسی گشتالت که بر این باور است که کل، چیزی بیشتر از مجموع اجزایش است و ادراک ما به سازماندهی الگوها و شکل‌ها می‌پردازد.)
I
Idealized Cognitive Model (ICM): مدل شناختی ایده‌آل‌شده (یک مدل شناختی که به عنوان یک سازمان‌دهنده اصلی برای یک مقوله عمل می‌کند و ویژگی‌های نمونه‌ای آن مقوله را برجسته می‌کند.)
Image Schema: طرح‌واره تصویری/شماتیک (یک ساختار ذهنی تکرار شونده و انتزاعی که از تجربیات حسی-حرکتی ما نشأت می‌گیرد و برای سازماندهی مفاهیم استفاده می‌شود، مانند طرح‌واره “مسیر” یا “منبع-هدف”.)
Inference: استنباط (نتیجه‌گیری منطقی بر اساس اطلاعات موجود و دانش پیشین.)
L
Langacker’s Cognitive Grammar: دستور شناختی لانگاکر (نگاه کنید به Cognitive Grammar.)
Lexical Network: شبکه واژگانی (سازماندهی کلمات در ذهن بر اساس روابط معنایی و واجی آنها.)
Linguistic Relativity: نسبی‌گرایی زبانی (فرضیه ساپیر-وورف، که بیان می‌کند زبان ما بر نحوه تفکر و درک ما از جهان تأثیر می‌گذارد.)
M
Mental Space: فضای ذهنی (یک فضای مفهومی موقت و کوچک که برای ساختن و درک یک ایده، وضعیت یا گفتمان استفاده می‌شود.)
Metaphor: استعاره مفهومی (در زبان‌شناسی شناختی، یک نگاشت از یک حوزه منبع (معمولاً ملموس و تجربی) به یک حوزه هدف (معمولاً انتزاعی) که برای درک حوزه هدف از طریق حوزه منبع به کار می‌رود، مانند “بحث، جنگ است”.)
Metonymy: کنایه مفهومی (یک نگاشت در داخل یک حوزه واحد که در آن یک جزء یا ویژگی یک مفهوم برای اشاره به کل مفهوم به کار می‌رود، مانند (اسم کتاب به جای “کتاب”.)
  Motion Event: رویداد حرکت (یک رویداد زبانی که شامل حرکت یک شیء، مسیر آن حرکت و روش انجام حرکت می‌شود.)
Motivation: انگیزش (در زبان‌شناسی شناختی، این ایده که ساختارهای زبانی و معنایی خودسرانه نیستند، بلکه توسط تجربه و شناخت انسانی برانگیخته می‌شوند.)
P
Perspective: چشم‌انداز، دیدگاه (موقعیتی که گویشور یک رویداد را از آن توصیف می‌کند.)
Prototype: نمونه اصلی/نمونه بارز (بهترین یا برجسته‌ترین عضو یک مقوله که معرف ویژگی‌های اصلی آن مقوله است.)
Prototype Theory: نظریه نمونه اصلی (نظریه‌ای در مقوله‌بندی که معتقد است مقوله‌ها بر اساس نمونه‌های اصلی سازماندهی می‌شوند و اعضای مقوله بر اساس شباهت به این نمونه‌ها رتبه‌بندی می‌شوند.)
R
Radial Category: مقوله شعاعی (مقوله‌ای که اعضای آن از طریق روابط شباهت خانوادگی به یک نمونه اصلی متصل هستند، اما ممکن است مرزهای روشنی نداشته باشند.)
Reasoning: استدلال (فرایند شناختی استفاده از اطلاعات برای رسیدن به نتیجه‌گیری یا تصمیم‌گیری.)
S
Schema: طرح‌واره (یک ساختار ذهنی انتزاعی و تعمیم‌یافته که از تجربیات تکرار شونده شکل می‌گیرد و برای سازماندهی و تفسیر اطلاعات جدید استفاده می‌شود.)
Semantic Network: شبکه معنایی (مدلی از سازماندهی دانش در ذهن که در آن مفاهیم و معانی از طریق روابط معنایی به یکدیگر متصل هستند.)
Subjectification: ذهنی‌سازی (فرایند تاریخی یا همزمانی که در آن معنی یک عبارت زبانی از یک موقعیت عینی خارجی به یک موقعیت ذهنی داخلی گویشور تغییر می‌کند.)
Symbolic Unit: واحد نمادین (در دستور شناختی، کوچکترین واحد زبانی که شامل یک جفت‌شدگی از صورت (آوایی یا نوشتاری) و معنی است، مانند یک واژه یا یک تکواژ.)
T
Target Domain: حوزه هدف (در استعاره مفهومی، حوزه مفهومی انتزاعی‌تر که با استفاده از حوزه منبع درک می‌شود.)
Temporal Relations: روابط زمانی (نحوه بیان و درک روابط زمانی بین رویدادها در زبان.)
Theory of Mind: نظریه ذهن (توانایی درک و نسبت دادن حالات ذهنی (باورها، خواسته‌ها، نیت‌ها) به خود و دیگران.)
Top-down Processing: پردازش از بالا به پایین، نوعی پردازش اطلاعات است که از دانش پیشین و انتظارات برای تفسیر داده‌های حسی استفاده می‌کند.
U
Usage-Based Model: مدل مبتنی بر کاربرد رویکردی در زبان‌شناسی که باور دارد ساختارهای زبان را از طریق تکرار و تعمیم الگوها در کاربرد زبان شکل می‌دهند و یاد گرفته می‌گیرند.
V
Viewpoint: نقطه دید موقعیتی است که گویشور یا شنونده یک رویداد یا صحنه را درک یا توصیف می‌کند.
Z
Zooming: بزرگنمایی/کوچک‌نمایی (فرایند شناختی تغییر سطح جزئیات در یک مفهوم یا صحنه را گویند.)

 زبان‌شناسی شناختی

بازبینی و ویرایش: سحر خان‌بیلوردی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *