| A |
| Aspect: وجه جنبهای از زمان فعل است. چگونگی وقوع یک رویداد را از نظر آغاز، پایان، استمرار و تکرار نشان میدهد. |
| Ambiguity: ابهام (به وجود بیش از یک معنی برای یک واژه، عبارت یا جمله ابهام میگویند) |
| Analogy: قیاس، همسانی (شباهت بین دو چیز که امکان انتقال معنی از یکی به دیگری را فراهم میکند) |
| Anomaly: ناهنجاری معنایی (زمانی که عبارتی که از نظر دستوری صحیح است اما از نظر معنایی بیمعنی یا متناقض است. میگوییم ناهنجاری معنایی دارد. مانند “سنگ خوابید”) |
| C |
| Collocation: همنشینی (به تمایل کلمات خاص در ظاهر شدن مکرر کنار یکدیگر را همنشینی میگویند. مانند “باران شدید” نه “باران قوی”) |
| Componential Analysis: تحلیل مؤلفهای روشی برای تجزیه معنی کلمات به ویژگیهای معنایی یا مؤلفههای کوچکتر است. |
| Connotation: تلویح، تداعی معنایی، بار معنایی (معانی فرعی از یک واژه که علاوه بر معنی اصلی به ذهن متبادر میشود را بار معنایی گویند. |
| Context: بافت (زمینه) مجموعه شرایطی است که یک کلمه، عبارت یا جمله در آن به کار میرود و بر معنی آن تأثیر میگذارد. |
| D |
| Denotation: تصریح، معنی اصلی، معنی قاموسی. معنی اصلی و لغوی یک واژه است. بدون در نظر گرفتن بار احساسی یا تداعیهای آن |
| Deixis: اشاره. واژگانی که معنی آنها به بافت گفتار بستگی دارد. به زمان، مکان یا شخص اشاره میکنند. مانند “این”، “آنها”، “دیروز”) |
| Discourse Analysis: تحلیل گفتمان مطالعه زبان در بافت واقعی است. |
| E |
| Entailment: استلزام (رابطه معنایی بین دو جمله که اگر یکی درست باشد، دیگری نیز لزوماً درست است. مانند “سگ مرده است” مستلزم “سگ نَفَس نمیکشد”) |
| F |
| Figurative Language: زبان مجازی (استفاده از واژگان یا عبارتهایی که معنی تحتاللفظی آنها مقصود نیست. مانند استعاره، کنایه) |
| H |
| Homograph: همنگاشت (واژگانی که نوشتار یکسانی دارند. معانی و گاهی تلفظ متفاوتی دارند. مانند “کِشت” (فعل) و “کِشت” (زراعت)) |
| Homonymy: همنامی رابطه معنایی بین واژگانی است که نوشتار یکسان و معنای متفاوت دارند. مانند “شیر” (نوشیدنی) و “شیر” (حیوان) |
| Homophone: همصدا (واژگانی که تلفظ یکسانی دارند اما نوشتار و معنی متفاوت دارند را همصدا میگویند. مانند “خار” و “خوار”) |
| Hyponymy: فروشمولی، زیرمجموعه بودن (رابطه معنایی که در آن معنی یک واژه شامل معنی واژهی دیگری میشود. مانند “سیب” که زیرمجموعه “میوه” است.) |
| I |
| Idiom: اصطلاح، عبارت اصطلاحی (عبارتی که معنی آن را نمیتوان از مجموع معنی تک تک کلمات تشکیلدهندهاش حدس زد. مانند “زبان در دهان چرخاندن”) |
| Inference: استنباط (نتیجهگیری منطقی بر اساس اطلاعات موجود را استنباط گویند.) |
| L |
| Lexical Semantics: معنیشناسی واژگانی (به مطالعه معنی واژگان و روابط معنایی بین آنها معنیشناسی واژگانی گویند.) |
| Lexicology: واژهشناسی (به مطالعه واژگان، تاریخچه، ساختار و معنی آنها واژهشناسی گویند.) |
| Literal Meaning: معنی تحتاللفظی، معنی واقعی (معنی دقیق و اصلی یک واژه یا عبارت، بدون در نظر گرفتن هرگونه تعبیر مجازی میگویند. |
| M |
| Metaphor: استعاره (نوعی زبان مجازی که در آن چیزی به چیز دیگری تشبیه میشود تا مفهومی خاص منتقل شود. مانند “عمر، برف است”) |
| Metonymy: کنایه نوعی زبان مجازی است. در کنایه چیزی با استفاده از نام چیز دیگری که با آن ارتباط نزدیک دارد، نامیده میشود. مانند “قلم” به جای “نویسنده”) |
| Monosemy: تکمعنایی (داشتن تنها یک معنی برای یک واژه) |
| P |
| Paraphrase: بازنویسی، شرح و تفسیر (بازگویی یک عبارت یا جمله با واژگان دیگر و حفظ معنی اصلی) |
| Polysemy: چندمعنایی (داشتن چندین معنی مرتبط برای یک واژه، مانند “سر” (اعضای بدن، رئیس، نوک چیزی)) |
| Pragmatics: کاربردشناسی (مطالعه چگونگی استفاده از زبان در بافت و تأثیر آن بر معنی، با تمرکز بر منظور گوینده و تفسیر شنونده) |
| Presupposition: پیشفرض (اطلاعاتی که گوینده فرض میکند شنونده آنها را میداند یا درست میپندارد) |
| R |
| Reference: ارجاع (رابطه بین یک عبارت زبانی و آنچه در جهان واقعی به آن اشاره میکند.) |
| S |
| Semantic Field: حوزه معنایی (مجموعهای از واژگان که به یک حوزه مفهومی مشترک مربوط میشوند، مانند واژگان مرتبط با “رنگها”) |
| Semantic Feature: ویژگی معنایی (مشخصات یا مؤلفههای بنیادی که معنی یک واژه را تشکیل میدهند، مانند [+انسان]، [-انسان]) |
| Semantic Role: نقش معنایی (نقشی که یک موجودیت در یک رویداد یا حالت ایفا میکند.) |
| Semantics: معنیشناسی (علم مطالعه معنی در زبان) |
| Sense: حس، مفهوم (معنی یک عبارت زبانی درون یک سیستم زبانی، برخلاف ارجاع به چیزی در جهان واقعی) |
| Sentence Meaning: معنی جمله (معنی تحتاللفظی یک جمله، بدون در نظر گرفتن بافت) |
| Synonymy: هممعنایی، مترادف بودن (رابطه معنایی بین واژگانی که معانی مشابهی دارند.) |
| Syntagmatic Relationship: رابطه همنشینی (روابط بین واژگان در یک زنجیره خطی از گفتار یا نوشتار) |
| Systemic Relationship: رابطه جانشینی (روابط بین واژگانی که میتوانند در یک جایگاه خاص در یک جمله جایگزین یکدیگر شوند) |
| T |
| Truth Conditions: شرایط صدق (شرایطی که تحت آن یک گزاره درست یا غلط است.) |
| U |
| Utterance: گفتار، بیان (هر قطعه زبانی که توسط یک فرد تولید میشود.) |